الکساندرا معمار برجسته ، هنگام تماس با پلیس محلی Conrado برای شناسایی جسد شوهرش اسکار ، که در یک اسکله در منظره زیبای آلبوفرا در خارج از والنسیا یافت می شود ، با بدترین کابوس خود روبرو است. خودکشی کردن؟ چطور ممکن است وقتی ساعاتی پیش آنها برنامه هایی برای آینده خود ساخته بودند؟ اما این بدتر می شود: اسکار با زن دیگری ، ورونیکا ، زندگی دوگانه ای را پشت سر گذاشته بود. این خانم کیست؟ چه کسی بود که 15 سال دوستش داشت؟ و چه اتفاقی افتاد آن شب سرنوشت ساز در اسکله؟ با هویت کاذب ، الکس با Veronica حرکت می کند و با کمک Conrado ، اسرار اسکار نگه داشته شده را کشف می کند ، خیلی زود او را به این سؤال سوق می دهد که در دورافتاده مسحور کننده آلبوفرا ، چه کسی دوست است ، که دشمن است. اگرچه آلکس دوست دارد از ورونیکا متنفر باشد ، اما الکس یک زن جذاب را کشف می کند که زندگی را با زندگی متفاوت و فریبنده متفاوت می کند. اما آیا پیوندی که آنها از مرگ اسکار به دست می آورند زنده می ماند لحظه ای که الکس باید هویت واقعی خود را آشکار کند؟ یا می تواند پیوندی نزدیکتر به الکس ارائه دهد ...

داستان حول محور دو شخصیت اصلی به نام‌های پابلو اسکوبار (واگنر موورا) سرکرده گروه کلمبیایی کوکائین و خاویر پینا (پدرو پاسکال) مأمور مکزیکی ستاد مبارزه با مواد مخدر DEA می‌گذرد که پینا از سوی مقامات عالی رتبه آمریکایی طی یک مأموریت به کلمبیا فرستاده می‌شود تا اسکوبار را دستگیر کند یا در بدترین حالت او را به قتل برساند...

یک خانواده معمولی برای شروعی دوباره و نو به خانه ای جدید میروند اما در این خانه اوضاع آنچنان که به نظر میرسد خوب و نرمال نخواهد بود. رازهای سر به مهر زیادی در این خانه وجود دارند. صاحبان پیشین آن بر اثر قتل و خودکشی از دنیا رفته اند. این خانه به آن زیبایی که به نظر میرسد نیست…راز چیست؟ مشکل کجاست؟ چرا صاحبان جدید پس از دیدن موارد مشکوک از خانه نمیروند و در آن میمانند؟ این خانه چه رازی را در خود پنهان کرده؟ سرنوشت این خانواده و اطرافیان آنها همگی به خانه گره خورده اس…